..... ...... فوضول خانم می خواست در ادامه ی انگلیزی نوشته بنویسه؛ "ماوراى باورهاى ما ماوراى بودن و نبودن هاى ما! آنجا دشتى است فراتر از تصورات راست و چپ تو را آنجا خواهم دید" که دید!قوس وقزح؟ بدون چک چک وارش ؟؟.. ازآن جهت ابر سیاه رعد و برق دیده ی پدرمادر داری کشیدو....بعد یادش رفت چی میخاست بنویسه!! ......بله عزیزان م....برگ برگ درخت شفتالو رو به زردی ،ببوده است... ..... .زردها بیهوده ق,کوکو,زنیم,مستی,دوست ...ادامه مطلب