<< ابرِ ارغوانی >>

متن مرتبط با «مستی» در سایت << ابرِ ارغوانی >> نوشته شده است

کوکو همی زنیم ز مستی به کوی دوست...

  • ..... ......  فوضول خانم می خواست در ادامه ی انگلیزی نوشته بنویسه؛ "ماوراى باورهاى ما ماوراى بودن و نبودن هاى ما! آنجا دشتى است  فراتر از تصورات راست و چپ  تو را آنجا خواهم دید"  که دید!قوس وقزح؟ بدون چک چک وارش ؟؟.. ازآن جهت ابر سیاه رعد و برق دیده ی پدرمادر داری کشیدو....بعد یادش رفت چی میخاست بنویسه!! ......بله عزیزان م....برگ برگ درخت شفتالو رو به زردی ،ببوده است... ..... .زردها بیهوده ق,کوکو,زنیم,مستی,دوست ...ادامه مطلب

  • شیر مستی کز صفت بیرون بود از بسیط مرغزار افزون بود!

  • ............ ای دریغا ای دریغا ای دریغ کنچنان ماهی نهان شد زیر میغ چون زنم دم کاتش دل تیز شد شیر هجر آهسته و خون ریز شدآنک او هشیار خود تندست و مست چون بود چون او قدح گیرد به دست +نهج البلاغه ؛حکمت گمشده مؤمن است.پس آن را فرا گیر هر چند از منافقان باشد.√چو دانی که مقصود گوینده چیست مبین ای برادر که گوینده کیستنباید براین قدر گوهر شکستکه از دست بی قدری افتد به دستکی افتاد در اعجاز قرآن شکی وگر خواندنش بی خرد کودکی.+احسنت به شما که گفتید؛هرکسی مختارکارای خودشه, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها