<< ابرِ ارغوانی >>

متن مرتبط با «دارم» در سایت << ابرِ ارغوانی >> نوشته شده است

می دونی دوس دارم چی باشم؟*

  • .... .....  از موضوعی که سردر نیاوردم این بود که چمدان گنده ای گرفته بود دستش. داشت از طرف خیابان  پنجم می آمد و آن چمدان گنده لعنتی را هم با خودش می کشید.زورش هم به آن نمی رسید.موقعی که نزدیکتر شدم، دیدم  که چمدان کهنه خودم است ، همان که وقتی توی مدرسه ووتون بودم ،داشتمش.  هرچه فکر کردم سردرنمی آوردم که فیبی می خواهد آن چمدان را چکار کند. موقعی که به من نزدیک شد گفت > چمدان صاحب مرده از نفس انداخته بودش. گفتم <<فکر می کردم شاید نیای.توی این چمدون چیه؟من هیچی لازم ندارم.همین طور میبینی می خوام برم.حتی چمدون هایی رو که توی ایستگاه گذاشتم ور نمی دارم.توی این چی گذاشتی؟>> فیبی چم,دونی,دوس,دارم,باشم؟ ...ادامه مطلب

  • گر نگه دارمن آن است که من می دانم....

  • ........ما به این نرده های چوبی میگیم؛دستک سورایی سورایی؛به معنی نشان دهنده راه یاهمان نرده است.خودتان بهترواقفید که سورایی انواع مختلف دارد؛سورایی فلزی-سورایی پلیمری-سورایی سنگی-سورایی بتنی-سورایی کامپوزیتی -(این سورایی با آن صراحی لبریز آرزومندی فرق داره؛) -تصویر- روزهای پایانی شهریورماه سال جاری ثبت شده.توجه به هشتی تصویر داشته باشید!! آن هشتی وهشتی های دور تا دور این بالکن (که مابهش میگیم -تَلار)بسی خطرناک هست -(براى بچه های 9 ماهه تا چهارساله ی بازیگوش ) القصه؛ سالها پیش منزل پدر بزرگ  ازهمین تلار بزرگتر +یک اطاق در منتهی الی تلار که مابهش میگیم؛تَلااوطاق -داشت.یکی از نوه ها  به تنهایی مشغول بازی در وسط تلاربود-نوه نه ماهه عاشق سبدو قابلمه و...بود؛یعنی هرچقدرعروسک و اسباب بازی دور ورش می ریختن ؛می رفت سراغ آبکش و سماپالان و دیگ وبشقاب وبه قول اجی کاسماسه ها؛)...آن روز مذکورنوهه یک سبد قرمز رنگ دستش بود-سبد رو مثله آینه میگرفت تو صورش ؛ازبین لوزی لوزی ها -اطراف و نگاه میکردغش غش میخندید -بعد میگرفت سمت نور خورشید -لوزی های نوردارتو صورتش -چشاشو میچلوندغش غش -بعد,گر نگهدار من آن است که من می دانم,گر نگهدار من آنست که من میدانم ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها