ازمیان هاتویی های اویتامن...

ساخت وبلاگ

 ***

***

چه احترام غریبی دارد این خواب

این خاطره

این همه دیده که دریا....

*****

****

چند وقت پیش  که ،همراه چوپان کنار استخر بودیم و ایشان ازاین پهلو ب آن پهلو میشدن و حرف میزدن...عطر بوی پونه هاپخش هوا میشد...

هوم!.چه بوی خوشی ...

 بعد گفت؛ خدا نکنه آدم بدخواب بشه...ازاین پهلو ب آن پهلو؛ صبح  نمیشه...

 ****

*******

******

تا اون پونه کوکو ها حاظر بشن؛بفرمایید چای و کاک:)

 پ.ن؛

بلاخره یک روز آن شعرِ 

پهلو به پهلو که می شوی_شب از کنج پرده می فهمد_بازآن پتوی پر پروانه _از روی تو رفته است_پروانه های ذوق زده از کُرک و کنارِ پتو برمیخیزن...می نویسم.واگه دوست دارین؟همین جا بنویسم.هوم؟:))

وبعله صبیره جونم:)

پهلو به پهلو که می شوی

شب از کُنجِ پرده می فهمد

باز آن پتویِ پُر پروانه از روی تو رفته است،

پروانه های ذوق زده از کُرک کنار پتو برمی خیزند

 می روند ماهِ مجرد آسمان را خبرمی کنند:

که هی 

بیخبر از عیش آینه

چه نشسته ای که ما

در شب چشمه....چراغی دیده ایم

 هم از خوابِ نور و انعکاسِ علاقه روشنتر

وماه...شال از شب وُ

کلاه از ستاره می گیرد

راه می افتد

می آید آهسته از پشت پرده ی توری

یک طوری به خوابِ هزارو یک شبِ آرام  تو خیره می شود

که انگار هزار سالِ تمام است

هیچ ترانه ی عریانی از آفتاب  آشنا نشنیده است

ومن تازه به یاد می آورم

که دیدنِ پریِ کوچکِ غمگینِ فروغ

به خوابِ دورِ هفت پادشاهِ پرده نشین می اَرزد.

نگاه می کنم

خانه پراز بوی نورو بلوغ باران است،

یک جوری می روم

با اَخم و اشاره به ماه

پرده بر حسادتِ هزارساله می کشم

ماه می رود

ومن هم تا صبح

تا فهمِ حیایِ آفتاب

پروانه های ذوق زده را دیگر

به خوابِ نورو بلوغِ و بوسه راه نمی دهم.

"سید علی صالحی"

<< ابرِ ارغوانی >>...
ما را در سایت << ابرِ ارغوانی >> دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fhaftaflakblue9 بازدید : 159 تاريخ : شنبه 22 دی 1397 ساعت: 4:21