.....
دریغا مهتاب و
دریغا مه
که در چشم اندازِ ما
کوهسار جنگلپوش سر بلند را
در پرده شکی
میان بود و نبود
نهان می کرد.-
دریغا باران
که به شیطنت گوئی
دره را
ریز و تند
در نظر گاه ما
هاشور می زد.-
دریغا خلوت شبهای به بیداری گذشته
تا نزول سپیده دمان را
بر بستر دره به تماشا بنشینیم،
و مخمل شالیزارها
چون خاطره ئى فراموش
اندک اندک فریاد آید
رنگ هایش را به قهر و آشتی
از شب بی حوصله
بازستاند.
برچسب : نویسنده : fhaftaflakblue9 بازدید : 128