چندم نوروز!

ساخت وبلاگ

......

......

.....

.....

.....

.....

دوربینو میون علف ها گذاشتم ؛که گل آبیه تو سراشیبی استخر سبز شده ؛که از اون زاویه تصویر داشته باشم. البته اول چونه ام رو جای دوربین میون علف....القصه که وقتی تصویر ثبت شد؛دوربین و ورداشتم دوباره چونه رو گذاشتم ؛ یه فرکانس هایی دریافت کردم...که انگاری از گوشه های چشمم ؛چشم هایی رو حس میکنم...اول؛خیلی آروم چشمم رو.سمت چپه تصویر اول چرخوندم...چیزی میون علف ها نبود...بعد سمت راست تصویر..که بازم چیزی نبود....تودلم  گفتم؛ یک بار دیگه تمرگز میگیرم ببینم؛سیگنال ها از کدام جهت دریافت میشن....که خیلی با ملاتفت چهره  چرخاندم سمت راست تصویر اول؛ که چند وجب آن ور طر چانه ما ؛ در میان علف ها...آن چشم ها و آنانی که استتارنموده بودن...هوم! دوربین رو از سمت چپ تصویر اول برداشتم و آوردم گذاشتم زیر چونه ام ؛که تصویر دوم ثبت شد. می بینید که ؟یکی شون نصفه افتاد؛خب ترسیدم یهو بپرن تو صورتم!یا توی استخر...که بعد تصویر دوم؛بهشون گفتم؛دوستتون دارم!همون جور ثمنبک مونده بودن؛دوباره گفتم ؛خیلی دوستتون دارم؛ به اتفاق ؛لپ ها شونو تپل کردن.یعنی دوبار پشت سرهم لپهاشونو تپل  کردن .. که بعد صدای پا اومد ؛یکی شون پرید تو آب...

گفتم ؛عکس تو ببین!لپهاشو باد کرد!گمونم این بار  منظورش این بود که؛ اوه.تپل افتادم.اون بارهم ؛که یعنی لپمونو بکش..(آیکن عرضی نیست)

√صدای پا؛خاله کوچیکه بودن.

به اونی که تو آب هست گفتم؛عکس تو ببین...که بعد رفت زیر آب..

<< ابرِ ارغوانی >>...
ما را در سایت << ابرِ ارغوانی >> دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fhaftaflakblue9 بازدید : 291 تاريخ : شنبه 27 خرداد 1396 ساعت: 4:22