(__)

ساخت وبلاگ

.....

  .....            

...زندگی را سبک سنگین کرده ام.روح را اگر به بالا برانید ،آن را از هم خواهید درید؛هرچه که بالاتر بروید ،با همدری کمتری مواجه خواهید شد،بجای اینکه در این دشت رنج ببرید،بر فراز آسمان رنج خواهید برد.

مثل عقابی که تیر چوپان خام و بی شرمی را بر قلب دارد و آن را با خود به بالا می برد.امروز من به خوبی می فهمم که آسمان و زمین با هم جمع شدنی نیستند.بله،کسی که می خواهد در ساحتی آسمانی زندگی کند،تنها خداوند برایش باقی خواهد ماند. آن وقت است که روح باید از هرچه زمینی دل بکند.

.....

.....

<<ما باید دوستانمان را مثل فرزندانمان دوست بداریم؛برای خودشان ،نه برای خودمان. هرچه  اندوه و مصیبت است،از نفسِ خود ماست.قلب من بالاتر از آنجایی می رود که آن عقاب می رود،در آنجا عشقی وجود دارد که فریبم نخواهد داد....

√تکه ای از ؛زنبق دشت.ص 346.

.....

......

محکوم عشقم گرفتار یار 

مثل پرنده هوا دار یار 

مثل یه سایه به همراه یار 

بود و نبودم به دلخواه یار 

هرچی که یار گفت؛دلم گفت به چشم 

از گل و خار گفت ؛دلم گفت به چشم

هرجا که یاربود ؛دلم گفت برو

با گل و خار بود؛دلم گفت برو 

(یار اگه جانانه خریدار شد 

دل گل سرخه توی بازار شد)

گوش دل من به افسون یار 

فکر دل من پریشون یار 

گوشه ی چشمام فقط جای یار 

کار دو چشمام تماشای یار 

وای گل سرخه دل من...

√ترانه؛مینا جلالی.

.....

√گویا روز جهانی ماچی بود!هان? * *?

......

......

رها نمی کند ایام  در کنار منش 

که داد خود بستانم به بوسه از دهنش 

همان کمند بگیرم که صید خاطر خلق 

بدان همی کند و درکشم به خویشتنش

ولیک دست نیارم زدن در آن سر زلف

که مبلغی دل خلق است زیر هر شکنش

غلام  قامت آن لب لعبتم که بر قد او 

بریده اند لطافت چو جامه بر بدنش 

ز رنگ بوی تو ای سرو قد سیم اندام 

برفت رونق نسرین و باغ نسترنش 

یکی بحکم نظر پای در گلستان نه 

که پایمال کنی ارغوان و یاسمنش 

خوشا تفرج نوروز خاصه در شیراز 

که بر کند دل مرد مسافر از وطنش 

عزیز مصر چمن شد جمال یوسف گل 

صبا به شهر در آورد بوی پیرهنش

شگفت نیست گر از غیرت تو بر گلزار 

بگرید ابر و بخندد شکوفه بر چمنش 

در این روش گر تویی گر به مرده بر گذری

عجب نباشد اگر نعره آید از کفنش 

نماند فتنه در ایام شاه جز  سعدی

که بر جمال تو فتنه است و خلق بر سخنش 

√  ما دوستتان داریم.(ما همیشه دوستان مان را بسان دادای مان دوست می داشتیم و می داریم و خواهیم داشت.ولاغیر.

√ان شاء الله که ؛میکند...()

<< ابرِ ارغوانی >>...
ما را در سایت << ابرِ ارغوانی >> دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fhaftaflakblue9 بازدید : 114 تاريخ : پنجشنبه 15 تير 1396 ساعت: 23:40