داستایفسکی *

ساخت وبلاگ

....

.....

روح انسان از بودن در کنار کودکان شفا میگیرد.*

........

.....

به قول آقای اویسی؛

میزند باران به شیشه

مثل انگشت فرشته

قطره قطره رشته رشته 

خاطراتم همچو باران 

در گذاراز کوهساران...

 

یه سر رفتیم سمت ولایت مون. که شدت بارش بسی زیاد بود.که اکثرا ژاکت پوش و کاپشن پوش بودن. که برنجزارهای خوشته رسته؛رقص کنان ببوده بودن....که عطرشون بینظیرببوده....

...

.....

اول اینکه ؛به قول ما گیلک ها خیلی "توندا کی تی" ( باعجله) شد ؛رفتن مون  بسمت ولایت...ازاین جهت دوربین نبرده بودم؛اون شالیزارهای رقصان تو ذهنم هستن....

اوشونم باگوشی ثبت تصویر شدن؛حالا چه سوسکی هست!؟ندانم.مهم ترکیب رنگش هست که خیلی خشمان آمد.

ایضا شاخک هاش که مثل رادار می مونی...

خواستیم از مسیر همیشگی بیاییم...که ماشین ها تترج بودن...که غیژ ناک دور زدیم و نیمه گلوله وار رسیدیم خونه؛اصن برف پاکن کاربکنه؛بعد مسافته مهم نیست که ...فازش مهمه.که ما دلمون خواست چهار انگشت دست راست مونو بفرستیم سوزن ریز باران تناول کنن...که هنوز نمور نشده بودن ؛دیدیم عین کشو داره شیشه بسته میشه...یعنی سریع دستمونو کشیدیم تو!

تترج همون پشت سر همه دیگه. تترج ماشین ...یعنی ماشین هایی که توی ترافیک پشت سر هم کیپ تا کیپ می مونن...ما میگیم ؛تترج. یه صف طویل رو میگن؛تترج()

<< ابرِ ارغوانی >>...
ما را در سایت << ابرِ ارغوانی >> دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fhaftaflakblue9 بازدید : 157 تاريخ : جمعه 23 تير 1396 ساعت: 16:14