سلام به چلچله یِ با چهچهه!...

ساخت وبلاگ

.....

....

یک پنجره برای من کافیست 

یک پنجره به لحظه ی آگاهی و نگاه  و سکوت 

کنون نهال گردو 

آن قدر قد کشیده که دیوار را برای برگهای جوانش 

معنی کند....

 

.....

.....

....

....

مادران همه چلچله ها بی تابند!

کاش داروغه به دلواپسی مادرشان رحم کند....

توضیح نوشت ؛عکس اول -پنچره جنوبی خونه ماهست.مابقی تصاویر مسیر رسیدن به سرزمین پدری هست.که اون مسیر پراز درختهای انارترش-گردو-نارون-بوته های تمشک وحشی...که میون شاخه نارون ها پراز گنجشککان خوشحال شاد بود،که لای درخت گردو  -کلاغ لونه گذاشته بود؛که توی تنه ی  نارون شانه بسر دیده شده بود،که سنجاب از سر کول درخت گردو بالا میرفت و صدای غش غش پوست کندن گردوها در می آورد،که لای بوته تمشک ها جشن پرندگانی چون سینه سرخ و بلبل و هاج هاجی (به گویش گیلکی هاج هاجی یعنی پرستو)....

پدر جان بهش گفت؛این درختها رو قطع نکنید. مردشریف گفت.چوپان گفت.رضا گفت.

اون مسیر؛ مسیر آب بر شالیزار خان عمو و آقایان همساده ها و عمه ها هست. که یکی از اون آقای همساده ها؛دوماد ارباب ببوده...که کارگرها(اکثرا دختران و نوه هاش هستن) زیر سایه همون درختها میشستن..که خستگی در کنن..که عصرونه و میان وعده قبل ناهار تناول کنن...

به اتفاق گفتن ؛حق با اوشان هست.و به شما مرتبط نیست که قطع شود.

رضا چک چک کرد؛چک چک...که پدرش اجازه چونان کاری رو به داداشش  نده!! چون مسیر توی حریم زمین خان عمو هست..یعنی روبروی زمینش...منتهی مراتب اون برادر بزرگترو احمقش؛(ازاین جهت احمق.چون  که عقل خودشو سپرده به نسوان...تماما عقل شو سپرده...البته داره دودی که بچشمش...در کتاب حلیته المتقین خواندیم که ؛ عقل تان را به نسوان نسپرین (آیه 34 سوره نساء)..ازاون جهته که دودش رو باچشمهاشون دارن تناول میکنن...)بله.احمقش  مانع شد که پدرش حرف رضا رو گوش کنه.پس درختها رو قطع کرد. مسیر رو بهم زد. پرنده ها رو بیخانمان کرد....گفت؛شما نمی فهمید آبادانی یعنی چی!دارم آبادانی میکنم. باید مسیر بدون  دارو درخت و خس وخاشاک باشه...،

که سپس ها؛خان عمو دوزاری شون جا افتاد..که اینان بیربط نمی گفتن؛چرا؟چون نهال هایی رو آوردن تو زمین خان عمو کاشتن.که خان عمو اضهار ندامت کرد.که رضا دوباره چک چک کرد.که گفتنم فلان وبیسار...

بگذریم سرتونو درد آوردم..با واگویه ها..نه اون درختهای چهل پنجاه ساله برمیگرده؛نه اون پرنده های طفلی.نه اون مسیر پر خاطره...به قول رضا ؛عه چیزان  زری  ره تومان نبه!!!

فقط این حرص جوشها؛کبد رضا رو برد گرید 2.

√البته که دوماد ارباب جهت معذرت خواهی اومدن ؛پیش پدرجان.وپدرجان گفتن؛هروقت نیستیم فرزندان تون مجازن تشریف بیارن توی محوطه ما...

√امام صادق از پیغمبر پرسیدند ؛کفاره غیبت چیست!؟ فرمودن؛برای آن کس که غیبتش کردی هر زمان به یادش افتادی از خدا طلب آمرزش کنی.

√آیه 27 سوره روم.

<< ابرِ ارغوانی >>...
ما را در سایت << ابرِ ارغوانی >> دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fhaftaflakblue9 بازدید : 154 تاريخ : جمعه 23 تير 1396 ساعت: 16:14