~~~~
~~~~
مگر چه می خواهم از وطن ؟
جز لقمه ای نان و خیالی آسوده!……
چه می خواهم.....؟
جز تکه ای آفتاب وُ
بارانی که آهسته ببارد....
جز پنجره ای که،
روبه عشق و آزادی گشوده شود!....
#,شیرکوبیکس
پینوشت؛
از آن ،سه دریچه ی گرمُ روشنِ تصویر ...به شما وآفتاب وجود تان ؛سلام می کنم.
سلام ،
سلام، به دریچه ای که در انتهای غم ،همیشه باز است...
سلام ،به رویایِ همیشه بیدار...
سلام،به برآوردنِ آرزو...
و در نهایت ؛به قولِ جنابِ شاملویِ آتش عنصر؛"تنور دلت گرم"....اجاق دلتان گرم و روشن ...
برچسب : نویسنده : fhaftaflakblue9 بازدید : 146