یعنی؛ چشم های من ،ازبرای هزار پرنده ی بی آشیان گریست....

ساخت وبلاگ

 ~~~~

~~~~~

حضرت مولانا در فیه مافیه فرمودن؛

درقیامت ؛چون نمازها را بیارند در ترازو نهند !

وروزه ها را همچنین....!

اما چون؛محبت را بیارند،محبت در ترازو نگنجد !

 پس اصل محبت است....

فلضا ؛اگر هزار تعنت کنی و طعنه زنی /من این طریق محبت زدست نگذارم.....

~~~~~~~~~~~~

      

~~~~~~~به عبارتی موسیقی متن این پست:-P

مانیز با جناب بورخس نویسنده و شاعر آرژانتینی موافقیم...که می گویند ؛اگر کسی بخواهد قسمتی از زندگی شما باشد..حمتا خواهد بود،،،پس برای کسی که تلاش برای ماندن نمی کند خودتان را به زحمت نیندازید..تا جایی را برایش نگه دارید،بگذاریدبرود....

(بیربط نوشت یک ؛

چندوقت پیش رفته بودیم چشم پزشکی..(البته همراه مُعرف)خانم دکتر اشاره به کراتومترکردن ؛که یعنی برای تشخیص آستیگماتیسم ...(البته قبلا عینک آفتاب رفته بودیم)...که چونه ات رو بذارتوى جا چونه ای دستگاه و پیشونیت رو بچسبون ....ونگاه کن ؛یه همچون تصویرنخستی  دیدیم...البته بجای ماشینه یه بالن در انتهای جاده بود...(جاده زیبایی بود..که آدم دوست داشت تا تهه جاده بدوعه..).آغا چونه گذاشته نگذاشته گفتن؛سمت چپ.هنوز به نیمه های  جاده نرسیده بودیم ..گفتن؛ خوبه،،،، راحت باشید.یعنی نیاز به عینک نیست.گفتم بله. ولی دکترقبلی بهم گفتن درزمان مطالعه و نگاه کردن به سیستم  وتی وی... عینک رو لحاظ کنید.ضرری نداره.که چشم سمت چپم یک مقدار..بله.بله.یک مقدار با سمت راستی متغیره...که اونم موردی نیست.یعنی ما عینک تجویز نمی کنیم...بله.اوشون هم اجبار نکردن.فقط توصیه کردن.حالا عینک تونو ببینم؛عینکو ازکیفم آوردم بیرون و...برد زیر دستگاهش و... .چیزی نگفت.فقط گفت دوس دارین به همکارم بگین فرم شو براتون تعویض کنه !!!!گفتم ممنون تون وخدافظ.آمدیم بیرون و دفترچه مون دست همکارشون بود ...هنوز بهش نرسیده  بودیم،گفتن؛فرم های ما از فلان قیمت شروع میشه  به بالا...که سقف بیمه تون فلان قدر هست...واشاره به قفسه سمت راست شون؛که این فرم ها سقفشو پر میکنه.(حالا برگه بیمه رو جدا کرده و تودستشه وهی تو هوا تاب میده وحرف میزنه...)..یعنی دیگه نیازی به هزینه نقدی نیست.همین برگه بیمه کفایت میکنه!!!گفتم ردیف سوم دومی رو بیارین ببینم!که آوردن و..کلی هم از انتخاب و..تعریف تمجید کردن و....صادقانه عرض کنم تو دلم گفتم؛ خیلی عذر میخام .خیلی متاسفم.ولی خودتونین. دیگه چیزی از توضیحات  کاذب نشنیدم ...فقط خوندم؛می دین چاینا!!! بانگاهم ...به معرف گرامی .پرسیدم؟؟؟ماریوس مورل با فرم تتانیومی  مگه چشه؟تازه دس نماز رو هم  میشه  با عینک گرفت؟)فلضابالبخند ازش  پرسیدم ؛ این قفسه همه اش چاینا؟؟گفتن کل فرم هامون میدین چاینا:)

(خداپدرمادرتو برات نگهه داره )

(بیربط نوشت دو؛

ای کاش به جنگلهای وطن مون احترام میزاشتن....چند وقت دیگه م د ی را ن با افتخار میان میگن؛دریاچه مصنوعی فلان جا رو افتتاه کردیم....جنگل مصنوعی فلان جا رو هم بهتراز سیسنگان افتتاه نمودیم.. ...ازهموطن هامون تقاضا داریم به درختها آسیب نرسونن ..برای توجی وفلان و...اومدیم جنگل رو به چهار فصل  در دوازه ماه تقسیم بندی کردیم..این دانش بزرگی هست که ما بهش  رسیدیم.... یعنی وقتی وارد جنگل میشین ....توی چند ساعت ؛دوازده فصل رو قدم میزنی....دوازده فصل؛فرودین و اردی و خردی و تیرومُردی  و شهرى ومهرى و آبی وآذى و دیی و بهى واسی...یعنی تمشک مصنوعی نصب کردیم باقلوا...خواهشا زباله نریزید.که جذب جنگل نمی شه...دخانیات استعمال ننماید چون برگهای سیلیکونی آسیب پذیرن و قابل اشتغال ..تمشکهارو نچینید.که تماما از سیلکون  پستونک تهیه شدن...اون بلوط بنآن  و سنجاب ها.... حاصل ماه ها تلاش شبانه روی ست....بگذاریداین  جنگل  مانند میراث جاودان...بماند برای نثل آینده ......(آیکن دوتا پس گردنی بهش.)

ومولانا در غزل 2198گفتن؛

جلمه خشم از کبر خیزد از تکبر پاک شو/گرنخواهی کبر را رو بی تکبر خاک شو/خشم هرگز برنخیزد جز زکبر و ما و من/هردو را چون نردبان زیرآرو بر افلاک شو....

وخداوند درسوره اسراء آیه 44 فرمودن؛

#آسمانهای هفت گانه و زمین و آنچه در آنهاست همگی خدا را تسبیح گویند،وهیچ چیزی نیست جزآنکه در حال ستایش،تسبیح او گوید....به راستی که او بردبار و آمرزنده است [اسراء -آیه 44]

~~~~~~

#در زبان گیلکی بِ بورخس رو اگه برداریم ..بجاش "م" بگذاریم ...چه می شود؟بله میشود"مورخس" البته ببایستی "ُ " روى "خ"در زمان تلفظش بگذارید...

فلضا مورخُس= تعطیل .مثلا میگن؛فلانی مورخس بوسته!؟فلانی  ترخیص شد!؟فلانی مورخسِ اصن.فلانی تعطیله اصن.گردن بوجور مورخس=مغزومخیله تعطیل.حالا مور رو از خس برداریم.مور که همون پوتار=مورچه .اس.خُس =سرفه. که توی زکام و اهن اهن..نمودن شایه اس....فلانی چقدر خُسى کودی!فلا چقدر سرفه اى می کرد....

[ واژه های سیستانی ؛آموخته/تاوه/تشر/چرچر/چاچول باز/خنک /درز /جی جی/دس نماز=وضوگرفتن.دوماغ=بینی.رارا=پارچه خط دار.لیسک=پررو .اَدل=ایضا]

دکتر هم تشریف ببرین میگن؛ایته خُس بکن بینم!اهن اهن .اوه.اوه. ()داغانه کی... ) 

فلضا در فرهنگ معانی ها؛مافنگی =. بورباغهه.یعنی آنکه براو از سرمای کم زکام افتد.یعنی آنکه زود مریض شود .یعنی آنکه گلودرد و تب ولرز و سرفه....همه وهمه یکجا داشته باشد.واین صفت از دیرباز بهمراه داشته باشد.یعنی هرکه زکام براو مقلوب شود ..بگوید؛ گویا منم مثل تو مافنگی شدم.بچه منم مثل تو مافنگیه. نه نه...نزارید این بره حیاط ...اینقدر مافنگیه که نگو.. .. بعد ؛جواب ممدآقا کی میخادبده!؟

(آیکن دختر دایی مامان جان ؛آی دختر عمه جان ؛ شانس نداریم که !!!سمیه منم مثل دخترت مافنگیه .

خلاصه اینکه جناب بورخس می فرمایند؛قضاوت خوب محصول تجربه اس ....

√عصر جمعه رفتیم ولایت.چندتا تصویر شبانه تصب کردیم..اطاقک چوبی رفتیم...اومدیم پایین؛  شام میوه وچای...دایی جان کوچیکه و خاله جان ها و چوپان و مردشریف و...بودن.دور ور ساعت 21 همه باهم اومدیم شهر.صبح شنبه اما زکام مان تشدید شد و....

فلضا بابت تاخیر در تایید نظرات شما عزیزان خیلی عذرمی خواهیم و برما ببخشایید....

~~~~~

~~~~~

~~~~

بعدا نوشت؛یعنی امروز نوشت...یعنی سی ام آذر نوشت..یعنی پنج شنبه ی پایان آذر نوشت...یعنی سیزده ساعت مانده به اتمام آذر نوشت....

یعنی .....

<< ابرِ ارغوانی >>...
ما را در سایت << ابرِ ارغوانی >> دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fhaftaflakblue9 بازدید : 281 تاريخ : پنجشنبه 7 دی 1396 ساعت: 18:11