"زندگی گذراست"....

ساخت وبلاگ

~~~~

~~~~~ 

 

چه ستودنی ست آن کو نیندیشد 

""زندگی گذراست""

به هنگام بر جهیدن آذرخش 

*باشو*

~~~~~

~~~~~

همونجور که تند تند داریم لوبیا پاک میکنیم...داره راجب مریم حرف میزنه و منم سرمیجونبونم....که یهو برگشت پرسید؛شما اگه جای داداشم بودین چکارمیکردین!؟؟

....؛من اگه جای جاسم بودم دیگه دنبال مریم نمی رفتم.نمی رفتین!؟نه.نمی رفتم.میزاشتم.خونه ی مامانش  بمونه ...وقتی اون روزِ روز مریم رو بردم گردوندنم و براش کیف خریدم و کباب و بعد دلش خواست بره زیارت و بازار فومن و....چی شد یهو؟که وقتی رسیدیم خونه اش با اون برخورد بی ادبانه اش!؟کجای کارم اشتباه بود!؟کجا پنهون کاری کردم!؟مگه همین مریم نبود که هشت صبح زنگ زد به مامان گفت من با جاسم توی چادرمی مونم و ..چه و چه و چه...

بعد مکثی؛خیلی شاکی وار ...جمله نوشت پشت ماشین رو گفتم!!!

~~~~

~~~~(کادوی تولدی که سیزده  سال پیشه:)) )

جمعه ؛قبل رفتن ...سمت ولایت... خیابونای مرکز شهر دور زدیم...(دوتا عکس اول رو گرفتم)که کلی دس فروش و مردم درحال خرید.....

نمی دونم چرا!؟یادم اومد دوست دارم یه مغازه ابزار یراقی داشته باشم(البته مدتی هست بغل دست همین ابزار یراقیه عطاری هم  بازگشایی شده:-P) برای مرد شریف تعریف کرده بودم....گفت؛این که میشه انباری !!!

جدا!؟()وقتی از هر ابزاری یکی داشته باشی و....میشه انبار ابزار ...() که اینطو!!!پس تصدی میکنم؛آغا ما یه انباری پر از ابزارآلات تاسیسات دوست میداریم...از لوله کشی و جوشکاری و نجاری و برق ساختمان و صنعتی..بیل و کلنک و فرغون و...(لوازم کچ کاری هم باشه بد نیست...البته من از ابزاری که توی کچ کاری میزنن زیاد خوشم نمیاد...نهایتا دورسالن برق مخفی...ساده بهتره  )...یعنی هر ابزاری که فکر شوبکنید ؛یکی در انبار بداشته باشیم ()بعد سوال پیش میاد!؟وقتی بلد نباشی از ابزاری استفاده کنی!؟؟؟به چکارمی آید!؟خب من بلد نیستم...ولی همه ی اینایی که گفتم؛چوپان بلده.یعنی خال جوش! میزنه باقلوا..نجاری میکنه شاهکار..لوله کشی می کنه بیست....برق صنعتی و ساختمونی.....

+بعد که من جمله نوشت پشت ماشین رو گفتم؛مبهوت  پلک زد !!پلک زد و پلک زدو پلک.

که پرسید؛شما اگه(بقیه سوال شو وابدیم.فقط  هرآنچه نظرم بود رو رفت به مامانش و داداشش گفت .که نشان به آن نشان دو هفته بعد ؛مریم آژانش گرفت اومد و معذرت خواهی و....باقی قضایا.)

+چوپان بیشتر از نیم..یعنی هفتادو پنج درصد ابزارکار داره..وقتی هم شروع به کار میکنه و ...اتمام کارها...منو مردشریف باید ابزارها رو سرجاش بزاریم.چون ایشون هیچ وقت حوصله ی ایییین کارو نداره.یعنی هرکجا کار کرد..ابزارمبزارو ..ول میکنه....اینه که ما ها نتنها حواس مون باید به ابزاراباشه باید مراقب فازونولشم باشیم...

~~~~

~~~~(ایشان آمدن مربی سپید رود باشند؟؟؟؟)

√تصویر برای فرودگاه کرمانشاه ست...

<< ابرِ ارغوانی >>...
ما را در سایت << ابرِ ارغوانی >> دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fhaftaflakblue9 بازدید : 182 تاريخ : يکشنبه 17 دی 1396 ساعت: 11:12